خیلی تنهام...
به اندازه ی تموم دنیا تنهام...
خیلی خیلی دوستت دارم
اما...
بازم تنهام...
نه...
نباید بگم تنهام...
من تو رو دارم...
تو رو دارم مهربونم...
تو رو دارم محبوبم...
تو رو دارم عزیزترینم...
تو رو دارم...
با داشتن تو چرا بگم تنهام!...
خداجونم...
تو خیلی مهربونی...
خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
اونقدر مهربون که اندازه نداره
اما،اما
خداجون
نمیدونم...
نمیدونم چرا ما آدما گاهی تو رو یادمون میره...
یادمون میره که...
یکی اون بالا بالاها داره نگامون میکنه...
یکی هست که نظارگر تموم کارای بند هاشه...
یکی هست که از تموم مهربون ها مهربونتره...
یکی هست که از تموم بخشنده ها بخشنده تره ...
یکی هست که گاهی میشه عزیزترینمون گاهی اصلا از یاد میبریمش
میدونی خداجون
ما بنه ه همیشه ازت طلبکاریم...
بخاطر همه چیز حتی چیزایی که بهمون دادی ازت طلبکاریم...
اما خداجون
تو
خیلی
بزرگی
ما بنده هات از خوب و بدمون خبر نداریم...
نمیدونیم چرا یه چیزایی میدی
و یه چیزایی نمیدی...
ولی خدا جون بخاطر همه چی
شکرت
شکرت
شکرت
خیلی
دوستت دارم
خدای من